امروزه بعضی از گروهها معتقد هستند که این قرآن ما میخوانیم قرآن واقعهای نیست بلکه آیات بیشتر بوده که بعداً دستکاری شدند.
دو نظریه متضاد راجع به قرآن
《کلینی 》در 《اصول کافی 》با آوردن این روایت عقیده شیعه را راجع به قرآن اظهار میدارد:
عن هشام بن سالم عن ابی عبداللهانالقرآن الّذی جاءَ به جبریل الی محمد سبعه عشر ألف آیاتٍ.((هشام از سالم و او از ابو عبدالله روایت میکند:قرآنی که جبریل (ع) برای محمد (ص) آورده هفده هزار آیه بود )).
حالا این قرآنی که در سرتاسر جهان مروج است و در دسترس مسلمین جهان قرار دارد و اُمت نسلاً بعد نسل از آن بهره میگیرند آیاتش از شش هزار و اندی متجاوز نیست. اگر ما به روایت بالا که کلینی آورده معتقد باشیم لزوماً این را هم باید بپذیریم که دو سوم دیگر قرآن مفقود شده است. درخواست ما از معتقدین به این نظریه آن است که یا آیات مفقود شده رابه ما نشان بدهند یا آنکه آیه کریمه:
ٳِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ ٳِنَّا لَهُ لَحَفِظُون(الحجر۹ ). ترجمه:یقیناً ما قرآن را فرو فرستادیم و از آن به شدت محافظت میکنیم. را توضیح و تفسیر کنند. اما در برابر این عقیده ،«آقای صدوق» چنین اظهار نظر میکند:کسی که بگوید ما قائل به بیش بودن قرآن از آنچه بین مردم متداول است هستیم ، دروغگو وکاذب است.
اگر ما یک نظر منطقی به این دو عبارت(کلینی و صدوق ) بیندازیم و دست به صغری و کبری و تقدیم و تأخیر این عبارت بزنیم نتیجه میگیریم که آقای صدوق یکی از علمای بزرگ و رده اول اهل تشیع( کلینی) را کذّاب و دروغگو معرفی مینماید.
منابع;
نهج البلاغه ج ۱ خطبه ۱۵۷